پشت پایی زد خرد را روی تو


پشت پایی زد خرد را روی تو

پشت پایی زد خرد را روی تو


پشت پایی زد خرد را روی تو

پشت پایی زد خرد را روی تو


پشت پایی زد خرد را روی تو

پشت پایی زد خرد را روی تو


رنگ هستی داد جان را بوی تو

رنگ هستی داد جان را بوی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشته ای زنار دار
گشته چون من کشته ای زنار دار
گشته چون من کشته ای زنار دار
گشته چون من کشته ای زنار دار
گشته چون من کشته ای زنار دار
گشته چون من کشته ای زنار دار
گشته چون من کشته ای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
جان عیسی در صلیب موی تو
جان عیسی در صلیب موی تو
جان عیسی در صلیب موی تو
جان عیسی در صلیب موی تو
جان عیسی در صلیب موی تو
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خون ریز جان خاکیان
از پی خون ریز جان خاکیان
از پی خون ریز جان خاکیان
از پی خون ریز جان خاکیان
از پی خون ریز جان خاکیان
از پی خون ریز جان خاکیان
از پی خون ریز جان خاکیان
شهربندی شد فلک در کوی تو
شهربندی شد فلک در کوی تو
شهربندی شد فلک در کوی تو
شهربندی شد فلک در کوی تو
شهربندی شد فلک در کوی تو
شهربندی شد فلک در کوی تو
شهربندی شد فلک در کوی تو
دیده کافوری و جان قیری کند
دیده کافوری و جان قیری کند
دیده کافوری و جان قیری کند
دیده کافوری و جان قیری کند
دیده کافوری و جان قیری کند
دیده کافوری و جان قیری کند
دیده کافوری و جان قیری کند
در سیه کاری سپیدی خوی تو
در سیه کاری سپیدی خوی تو
در سیه کاری سپیدی خوی تو
در سیه کاری سپیدی خوی تو
در سیه کاری سپیدی خوی تو
در سیه کاری سپیدی خوی تو
در سیه کاری سپیدی خوی تو
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
سر به شکر می برد جادوی تو
سر به شکر می برد جادوی تو
سر به شکر می برد جادوی تو
سر به شکر می برد جادوی تو
سر به شکر می برد جادوی تو
سر به شکر می برد جادوی تو
سر به شکر می برد جادوی تو
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دیده شاید آن هلال ابروی تو
دیده شاید آن هلال ابروی تو
دیده شاید آن هلال ابروی تو
دیده شاید آن هلال ابروی تو
دیده شاید آن هلال ابروی تو
دیده شاید آن هلال ابروی تو
دیده شاید آن هلال ابروی تو
آهوی تاتار را سازد اسیر
آهوی تاتار را سازد اسیر
آهوی تاتار را سازد اسیر
آهوی تاتار را سازد اسیر
آهوی تاتار را سازد اسیر
آهوی تاتار را سازد اسیر
آهوی تاتار را سازد اسیر
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
جان خاقانی تو داری اینت صید
جان خاقانی تو داری اینت صید
جان خاقانی تو داری اینت صید
جان خاقانی تو داری اینت صید
جان خاقانی تو داری اینت صید
جان خاقانی تو داری اینت صید
جان خاقانی تو داری اینت صید
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
چرب پهلویی هم از پهلوی تو